كيانكيان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

تجربيات مادرانه وكيان رضا و شایان

زندگی کیان (کیان و کرم ضد آفتاب مامان)

1392/12/5 17:14
نویسنده : مهشيد
436 بازدید
اشتراک گذاری

 نازنین پسر من

روز دوشنبه (٦/٨/ ٩٢) یک لحظه از تو غافل شدم. فکر کنم تو آشپزخونه بودم. دیدم از سرو صدایت نمی آید.( وقتی ساکت باشی و جواب مرا هم ندهی ، شصتم خبردار می شود که تو مشغول انجام کاری هستی که نباید باشی. و فکر می کنی اگر جواب مرا ندهی من هم تو را نمی بینم و می توانی کارت را ادامه دهی)

به قول تو ( خولاصه) آمدم تو اتاق خواب و تو را با این قیافه در حالی که کرم ضد آفتاب من در دستت بود، دیدم. واویلا واویلا. تازه تو عکس حجم کرمی که روی صورت و دستت بود اصلاً مشخص نیست.

 خودت هم کلی غصه داشتی که می خواستی کرم بزنی و این طوری شده.

 

کیان و کرم ضد آفتاب

کیان و کرم ضد آفتاب                      

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامانی ارش
14 آذر 92 13:53
ان شائ الله زنده باشه
مهشيد
پاسخ
ممنون مامانی آرش جون