كيانكيان، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

تجربيات مادرانه وكيان رضا و شایان

زندگي كيان

امروز 8 محرم است. كيان رفته حمام.لباس علي اصغر پارسال هنوز اندازش هست. ميخوام فردا تنش كنم ببرمش روضه امام حسين. اينم عكس محرم سال قبلش با لباس علي اصغر. هوا خيلي سرد بود. نگران بودم پسرم سرما نخوره. علي اصغر نگهدارت باشه ماماني. ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

كيان خوبم شعرهايي كه تو تا الان يادگرفتي: جيك و جيك و جيك     گنجشك تو لانه     ميخونه آواز چه شادمانه مي پره بالا مي پره پايين     بالا رو درخت پايين رو زمين (از 5 ماهگي اين شعر را برايت خواندم و تكرار كردم) وقتي واژه بالا را مي گوييم تو را بالا مي برم و با گفتن واژه پايين، پايين مي آورمت.حتما بالا و پايين را با حركت برايت اجرا مي كنم. حتي اگر روي پايم باشي، با بالا و پايين آوردن پايم. تو هميشه به اين شعر عكس العمل نشان مي دهي و حتي در اوج گريه كه موقع لباس پوشيدن در حمام است با شنيدن آن ساكت مي شوي. خرگوش من چه نازه     گوشاش چقدر درازه  &...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

اين عكس پسرك منه وقتي از حمام آورده بودمش. از حمام كه مياي حسابي تميز و سفيدتر و تو دل بوتر از قبل مي شي.هميشه وقتي از حمام ميارمت بيرون، روسري مي بندم سرت كه سرما نخوري عزيز مامان. (تاريخ گرفتن عكس 23.11.2012 ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

ناز پسر خوشگلم چند روزه كه داري البته با كمي سختي، ميگي بلو بلو(برو برو) بيا بيا. حرف زدنت وقتي قشنگ تر مي شه كه عصباني مي شي. كلماتي كه ميگي: بلو ووووبا(برو بابا) نمي(با فتح ن. نمك) نام( با كسر م. نامرد اين را بابايي به تو ياد داده) م م( با فتح م. مامان و مي مي) بابا امي(با فتح ا. امير طاهر) دد( با فتح د. بيرون يا در در) مي مي( وقتي عصباني مي شي و خيلي گرسنه اسمشو درست تلفظ مي كني والا هميشه ميگي م م) نه نه( با فتح ن.تازه ياد گرفتي و براي وقتي نميخواي كاري را انجام بدي بيشتر استفاده مي كني.) نمنه نمنه نمنه (آهنگي است كه وقتي شادي مي خوني.) پ( با فتح پ. پتو) ب (با فتح ب. بالش) م(با فتح م.از قبل از يك سالگي ميگفتي ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

كيان شيطون مامان، هروقت ميريم خونه ماماني، سريع ميره سراغ جاكفشي و كفشها رو در مياره ياهم با شدت در جاكفشي رو باز و بسته ميكنه. كه خيلي خطرناكه و ممكنه دستش لاي در گير كنه. واسه همين هم دايي فرهاد دستگيره جاكفشي را جدا كرد و حالا خودشون هر وقت ميخوان كفش بردارن با كلي زحمت با ناخن بايد در رو باز كنن.تاريخ عكس (24.11.2012)   ...
31 فروردين 1392

زندگي كيان

كيان عزيزم تو حالا خيلي از حرف ها را به راحتي مي تواني بگويي. بلووو(برو). بيا. بگي(بگير). بيده(بده) به مامان من ميگي مامانايي( ماماني) به با با بزرگ هم مي گي بابايي. فا( فرهاد). ماني ( مهدي). آدا(آيدا). پتو. شوا(شلوار)نمالو(نرمالو. عروسك سگ با مزه اي موقع خواي بغل مي گيري.)نمك(نرمك . عروسك خرسي كه موقع خواب بغل مي گيري.) وقتي مي گم وقت خوابه بريم بخوابيم .ميگي: اوم نمالو . نمك. مي مي. هميشه در حال شيرخوردني. واي ديگه منو خوردي. اصلا مي مي را رها نميكني. از بس م مي مي خوري ديگه ضعف مي كنم. از خواب كه بيدار مي شي فقط مي گي مامان. اول آروم بعد كه جواب ندم بلند و بلند تر و بعد گريه. تا پنج هم مي توني بشمري. مي گم يك مي گي دو. ميگ...
31 فروردين 1392