كيانكيان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

تجربيات مادرانه وكيان رضا و شایان

زندگي كيان

كيان عزيزم تو حالا خيلي از حرف ها را به راحتي مي تواني بگويي. بلووو(برو). بيا. بگي(بگير). بيده(بده) به مامان من ميگي مامانايي( ماماني) به با با بزرگ هم مي گي بابايي. فا( فرهاد). ماني ( مهدي). آدا(آيدا). پتو. شوا(شلوار)نمالو(نرمالو. عروسك سگ با مزه اي موقع خواي بغل مي گيري.)نمك(نرمك . عروسك خرسي كه موقع خواب بغل مي گيري.) وقتي مي گم وقت خوابه بريم بخوابيم .ميگي: اوم نمالو . نمك. مي مي. هميشه در حال شيرخوردني. واي ديگه منو خوردي. اصلا مي مي را رها نميكني. از بس م مي مي خوري ديگه ضعف مي كنم. از خواب كه بيدار مي شي فقط مي گي مامان. اول آروم بعد كه جواب ندم بلند و بلند تر و بعد گريه. تا پنج هم مي توني بشمري. مي گم يك مي گي دو. ميگ...
31 فروردين 1392